استویا
استویا (stevia) یک گیاه بومی آمریکای جنوبی است که امروزه در کشورهای مختلف اروپایی کشت و مصرف میشود. خوشبختانه کشت این گیاه چند سالی است که در زمینهای شهرهای شمالی ایران نیز شروع شده است. استویا یک گیاه با قدرت شیرین کنندگی بسیار قوی میباشد که میتواند یک جایگزین مناسب برای قندهای تصفیه شده باشد. این گیاه همیار لاغری است، فشار خون را کاهش میدهد، با دیابت و قند خون بالا مقابله میکند. برای آشنایی با این شیرین کننده صد در صد طبیعی با ما همراه باشید.
استویا و لاغری
برگهای استویا حاوی موادی به نام استویوزید و ربودیوزید A میباشد. این ترکیبات شیرین کنندههای طبیعی هستند. برای همین هم برای لاغری بسیار مفیدند. به خاطر اینکه ترکیبات موجود در این گیاه کالری نداشته و حدود 300 برابر شیرینتر از قند ساکاروز هستند. البته توجه داشته باشید که صرف مصرف این گیاه و یک شبه لاغری ممکن نخواهد بود. برای خوش اندامی باید یک رژیم غذایی مناسب داشته باشید و ورزش کنید.
استویا برای مقابله با دیابت
شیرهی برگهای استویا شیرین کنندهی صد در صد طبیعی است. ترکیبات موجود در این گیاه میزان گلوکز را پایین نمیآورند اما شاخص گلیسمی بسیار پایینی در حد هیچ دارند. در واقع گیاه استویا باعث بالا رفتن انسولین نمیشود. بهتر است عصارهی استویا جایگزین قند شود. البته قبل از هر کاری اول با پزشک خود مشورت کنید.
استویا فشارخون را کاهش میدهد
برگهای استویا حاوی موادی به نام استویوزید هستند. نتایج پژوهشهای متعددی که روی حیوانات آزمایشگاهی انجام شده نشان میدهد که این ترکیب میتواند باعث افزایش قطر رگها شود. برای همین هم خون به راحتی در رگها جریان مییابد. در سال 2003 در چین، پژوهشی روی 168 بیماری فشار خونی انجام شد. نیمی از شرکت کننده ها روزانه 3 عدد کپسول 500 میلی گرمی استویوزید مصرف کردند (به مدت 3 سال) و گروه دیگر پلاسبو یا همان دارونما دریافت کردند. بررسیها نشان داد که فشار خون سیستولیک (عدد بزرگتر) گروه اول از 150 به 140 mmHg رسیده است و فشار خون دیاستولیک شان (عدد کوچکتر) از 95 به 89 mmHg کاهش یافته است. اما تغییر قابل مشاهده ای در وضعیت گروه دوم که دارونما مصرف کرده بودند دیده نشد. البته توجه داشته باشید که استویوزید هنوز به عنوان دارو برای کاهش فشار خون بالا تجویز نمیشود. اما افرادی که فشار خون نرمالی دارند میتوانند از آن استفاده کنند.
استویا و خداحافظی با پوسیدگی دندانها
عصارهی گیاه استویا حاوی ترکیبات بسیار شیرینی است که در عین حال باعث پوسیدگی دندان نمیشود. علاوه بر این استویوزید موجود در این گیاه عملکردی مشابه با فلور دارد و به طور چشمگیری از پیشرفت جرمهای دندان پیشگیری میکند. برای همین این گیاه بهترین جایگزین برای قند به شمار میآید.
استویا برای مقابله با فشار خون بالا
این گیاه برای افرادی که از فشار خون بالا رنج میبرند بسیار مفید است. استویوزید میزان قند خون را کاهش میدهد و حساسیت به انسولین را بالا میبرد. انسولین هورمونی است که برای کنترل میزان قند خون ترشح میشود.
توصیه میشود افرادی که فشار خون بالا دارند به جای قند و غذاهایی که با شکر سفید تهیه میشود عصارهی استویا مصرف کنند. البته توصیه میکنیم اول با پزشکتان مشورت کنید.
استویا در محصولات آرایشی بهداشتی
در بعضی از کشورها از عصارهی استویا در ترکیبات محصولات آرایشی بهداشتی نیز استفاده میکنند. این گیاه به خمیر دندان طعم شیرینی میدهد و جلوی پوسیدگی دندانها را نیز میگیرد.
چگونه این گیاه را تهیه کنیم؟
ابزار شخم در روزهای شروع کشاورزی، گسترش یافت و در ابتدا این وسیله توسط حیوانات کشیده می شد. ، این ابزار شامل یک تنه درخت بود که سطح خاک را بدون مخلوط کردن لایه های خاک، خراش می داد و یا به هم می زد.. در اواخر قرن هیجدهم بود که تکامل این وسیله به کمک آلمانی ها، هلندی ها و انگلیسی ها صورت گرفت ،و مردم را از مرگ حتمی نجات داد، زیرا تنها وسیله ای بود که به طور موثری توانست علف هرزی بنام Agropyron repens)quack grass) که تمام اروپا را پوشانده بودند و با ابزارهای متداول قابل کنترل نبودند را کنترل کند. از آنجا که این گاوآهن جدید، اروپا را از فقر و قحطی نجات داد، سعی بر استفاده بهینه از ادوات خاک ورزی کردند
مبحث :
از لحاظ کلی 2 نوع خاک ورزی وجود دارد:
خاک ورزی سنتی و حفاظتی
خاکورزی سنتی:
ترکیبی است از خاکورزی اولیه و خاکورزی ثانویه که برای فراهم ساختن بستر بذر انجام می گیرد. خاکورزی اولیه در پائیز و در قالب یک سری شخم که در ادامۀ آن خاکورزی ثانویه (دیسک زنی ) در بهار ، انجام می گیرد. دیسک زنی با استفاده از یک ساقۀ ارتعاشی یا پردازندۀ خاک یا رتیواتور یا هرس دندانه فنری و دندانه میخی انجام می گیرد.
خاکورزی حفاظتی:
که خود شامل 2 تعریف میباشد:
یک تعریف از خاکورزی حفاظتی در بر گیرنده نظام شخم و کاشتی است که بعد از کاشت دست کم 30% پوشش سپس مانده های گیاهی را در سطح خاک نگهداری کند. پوشش باقیمانده می تواند گیاه مرتعی گیاه پوششی زمستانه ویا غلات دانه ریز یا گیاهان ردیفی باشد (پوش باقی مانده از روی سطح را می توان از روی وزن بقایای گیاهی محاسبه کرد.
تعریف دیگر: سیستم خاکورزی ای که تعدد عبور بر روی زمین به منظور آماده سازی زمین را کاهش داده و بقایای سطحی را به منظور حفاظت از خاک و از دست رفتن آب ، افزایش می یابد. این نوع خاکورزی شامل دیسک زنی ، چیزل زنی ، استفاده از ساب سویلر و پشته سازی وکشت بدون خاکورزی می باشد.
خاک ورزی حفاظتی به تازگی به عنوان نظامی تعریف شده که در آن پس مانده های گیاهی در سطح خاک نگهداری شده و یا سطح زبر و خشنی از خاک ایجاد می شود . این دو عمل به منظور کنترل فرسایش و حفظ رطوبت خاک صورت می گیرد.
در حال حاضر انواعی از خاک ورزی های حفاظتی برای جنبه های کاربردی و ارزیابی وجود دارد که بر حسب مقدار بقایای گیاهی باقیمانده در سطح خاک بعد از کاشت و نسبتی از سطح شخم زده می شود بیان می شود.
از جمله اولین آزمایشهای خاکورزی حفاظتی که در سال 1941 به طور توام در آمریکا و کانادا انجام گرفت استفاده از مالچ کاه و کلش به منظور کاهش فرسایش و افزایش ذخیره رطوبت در دیمزارهای مناطق نیمه خشک بود
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که با به کار بردن خاکورزی حفاظتی کاهش قابل ملاحظهای در فرسایش آبی و بادی قابل دستیابی است.
معمولا اقلیم و محصولات زراعی عمده سازگار دو عامل مهم در تعیین نواحی مدیریت خاکورزی هستند.
انواع شخم به منظور استفاده در حفاظت خاک :
شخم معمولی: استفاده از گاو اهن و دیسک و کولتیواتور و سپس کاشت و ماله زدن
شخم نواری: فقط قسمتی از زمین که قرار است بذر کاری شود شخم زده می شود بقیه قسمتهای زمین بدون شخم باقی گذاشته می شود.
شخم مالچی: قسمت زیادی از بقایای کاه و کلش گیاه در سطح زمین باقی گذاشته می شود تا لایه مالچی محافظ ایجاد کند.
شخم حداقل: کلیه عملیات شخم و بذر کاری و تهیه زمین با حداقل عبور تراکتور از زمین صورت می گیرد.
هدف از انجام عملیات مدیریت های خاک حاصلخیز نگه داشتن و حفظ ساختمان خاک است حاصلخیز بودن خاک یعنی تولید بیشتر و پوشش گیاهی مناسب و به حداقل رساندن اثر مخرب قطرات باران و روان آب و باد .چنین خاکهایی معمولا دارای ساختمان پایدار و دانه ای بوده و در اثر عملیات کشاورزی از نفوذ پذیری ان کاسته نمی شود بنابراین حاصلخیزی خاک را باید به عنوان کلیه حفاظت خاک تلقی کرد.
روابط مطلوب اب و خاک در تعریف خاک ورزی حفاظتی به مدیریت خاک ورزی در رابطه با بقایای گیاهی و ناهمواریهای سطح خاک بستگی دارد تا بدین ترتب نفوذ و پخش مجدد آب در خاک را بهبود ببخشد و تبخیر را کاهش دهد.
مزایای خاکورزی حفاظتی نسبت به خاکورزی سنتی :
*افزایش نگهداری رطوبت خاک
*افزایش جذب
*افزایش مقدارمواد آلی خاک
*افزایش حفاظت از سطح خاک با استفاده از بقایای محصولات
* کاهش هزینه ها در واحد سطح
*کاهش تراکم
مشکلات حاصل از خاکورزی حفاظتی:
*سرعت تراکتور باید بیش از 5 کیلو متر بر ساعت باشد تا زمین را با تأ ثیر بیشتری شخم کند و به تأ ثیر پشته سازی مطلوبی برسد.
*خروج نیتروژن توسط دنیتریفیکاسیون یک مشکل بالقوه می باشد .رطوبت زیاد بقایای سطحی وجرم مخصوص کاهش یافته که خاکورزی خاکورزی موجب می شوند ، برای دنیتریفیکاسیون مساعد تر می باشند .
*باکاهش در هم آمیختگی خاک ، از پتاسیم و فسفردر کشت های ردیفی استفاده می شود . پتاسیم در خاک هایی که به راحتی فشرده می شوند ، مهم می باشد .
*از آهک بعنوان مادۀ لازم در آزمایشات خاک به منظور جلوگیری از ایجاد یک لایۀ اسیدی سطحی که می تواند فعالیت علف کش ها ، گسترش ریشه و قابلیت استفاده از مواد غذایی را کاهش دهد ؛ استفاده می شود.
*شخم بوسیلۀ چیزل بیشتر خار وخاشاک گیاهی و عوامل بیماری زا را در خاک سطحی ؛ باقی می گذارد . بنابراین ممکن است که بافت های جوان تنها چند روز پس از کشت در معرض هجوم عوامل زا قرار بگیرند که نتیجۀ آن تحمل کم وگیاهان ناقص می باشد.
شرایط و اصول خاک ورزی حفاظتی
باید مراقبت هایی به منظور اطمینان از انجام کامل خا کورزی ، انجام گیرد. نقص در کار موجب بهم زدگی ، بی حاصلی و بی ثمرگی خاک می شود.
*اگرعمق خاکورزی برای بهم زدن وخورد شدن (شکستن سنگ به قطعات کوچکتر ) مناسب نباشد . باید از بولدوزر برای برای از بین بردن سنگها استفاده شود .
*خاکورزی شدید در خاک های سنگلاخی ممکن است منجر به ایجاد یک لایۀ سنگی شود که باید از ایجاد آن جلو گیری نمود ودر صورت ایجاد ، باید آن را از بین برد.
*خاکورزی با انجام زهکشی یا خشک کردن زمین ، آسان می شود . چرا که در صورت مرطوب بودن خاک یاخاک تحت الارض ، شخم نمی تواند چندان مفید واقع شود.
*شخم تابستانه از آنجا که مطمئن ترین روشی است که بعلت وجود خورشید وجریان هوا علف هرزی در خاک موجود نیست وخاک تمیز است ؛ مفید می باشد.
*عملیات خاکورزی در طی تابستان موثر و مطلوب انجام می گیرد و از اینرو باید از یک الگو پیروی نمود.
*همیشه خاک در حال خاکورزی است چرا که توسط نیروی ثقل به سمت پایین حرکت می کند. این نوع حرکت خاک ، فرسایش خاکورزی نامیده می شود که نتایج آن ، ایجاد تپه های رسی و نمودار شدن سنگها می شود.
*امتناع از خاکورزی پائیزه ، می تواند تا حد زیادی فرسایش خاک را تحت کنترل درآورد.
*استفاده از گاوآهن چیزل در پاییز می تواند 40% تا 70% بقایای سویا و30% تا 50% بقایای ذرت را دفن کند.
محدودیت ها:
*سنگ هایی که در زیر زمین وجود دارند ، مانع انجام عملیات خاکورزی می باشند و از اینرو در این زمین ها ، کار بطور ناقص انجام می گیرد.
*زمین های سنگلاخ ممکن است منجر به تخریب تجهیزات شوند.
*در مواقع مواجهه با خاک های مرطوب ،یخ زده، سنگدار یا بسیار خشک ، تأ ثیر خاکورزی کاهش می یابد.
*در برخی موارد ، عمق کارممکن است . با توجه به خاکورزی در خاک سنگ دار نباشد.
*دربرخی موارد ممکن است حداکثر خاکورزی در شرایط مطلوب گیاهی ،؛ جواب ندهد.
*با رواج تراکتور و دیگر ادوات خاکورزی ، توانایی انجام خاکورزی و بهم زدن خاک ، افزایش یافته است که این موجب نگرانی دربارۀ تنزل ، تراکم و فرسایش خاک می شود.
*خاکورزی همچنین ، موجب کاهش حاصلخیزی خاک و کاهش تعداد کرمهای خاکی شده و فرسایش خاک و خروج کربن را تشدید می کند.
*خاکورزی همچنین ، منجر به د فن بقایای محصول و تخریب خاکدانه شده که به حرکت ذرات سست کمک می کند . و بسیاری از روزنه های ممتد که در جذب آب مهم هستند را از بین می بر د.
مقدمه
تناوب گیاهان زراعی یکی از قدیمیترین و در عین حال اساسیترین ارکان کشاورزی پایدار و حتی کشاورزی صنعتی محسوب میگردد. سودمندی اجرای تناوب حتی در زمانیکه بسیاری از متغیرها و عوامل تولید در شرایط بهینه قرار داشته و یا هنگامیکه مشکلات عجین با الگوهای تک کشتی آشکار نمیباشند نیز دیده شده است. برخی از این اثرات مفید تناوب شامل بهبود عملکرد، استفاده کارآمدتر از منابع محیطی، افزایش اثرات متقابل و مکملی بین بخشهای فیزیکی – شیمیایی و بیولوژیکی و بهبود در به کارگیری نهادههای تولید میباشند. در حقیقت تناوب علمی با تلفیق مسائل پایداری محیط، اقتصاد و تولید بهینه در دراز مدت، دانش تناوب را از توالی سادة چند گیاه زراعی به طراحی آگاهانه و علمی حضور متوالی گیاهان مناسب سوق داده است
چناچه زارعی فقط به تولید یک محصول در مزرعه ی خود بپردازدو یا همیشه یک محصول را در یک قطعه زمین بکارد, نه تنها حداکثر بازده را از کار و عوامل تولید در دراز مدت به دست نمی آورد بلکه با مسائلی از قبیل نقصان تدریجی عملکرد طی سالهای متوالی ,توسعه ی علف های هرز , آفات و بیماری های گیاهی , فرسایش و نقصان باروری خاک , عدم بهره گیری از عوامل تولید مانند آب آبیاری , نیروی کار و ماشین آلات د ربخشی از سال و در نتیجه به هدر رفتن سرمایه , نوسانات قیمت محصول در بازار و عوامل نامساعد محیطی پیش بینی نشده روبرو می گردد. مجموعه ی این عوامل موجب شکست سیستم تولید در کوتاه مدت یا بلند مدت خواهد شد .
زارع می بایستی برای پرهیز از این مشکلات تولید دو یا چند محصول را در مزرعه ی خود کشت نموده و از کاشت مداوم یک محصول در یک قطعه ی زمین خودداری کند و اصول تناوب زراعی را رعایت کند.
تناوب زراعی:
توالی کاشت گیاهان مختلف برای یک یا چند سال براساس نظم و ترتیب خاص در یک زمین ثابت را تناوب زراعی می گویند.
تناوب زراعی مطلوب آن است که باعث افزایش عملکرد محصولات مورد کاشت (نسبت به کاشت مستمر آنها در یک قطعه زمین ) گشته, سبب حفاظت آب و خاک شده و بازده اقتصادی کار و سرمایه را افزایش دهد.
عوامل موثر بر انتخاب تناوب زراعی
با این که بعضی از عوامل محیطی و زراعی مانند شرایط آب و هوایی , خصوصیات خاک ,کیفیت و کمیت آب آبیاری و وجود وسائل ارتباطی در منطقه تعیین کننده ی امکان موفقیت تولید گیاهان مختلف می باشد , اما هر واحد زراعی شرایط خاصی داشته و اجرای تناوبهای زراعی محدودی در آن امکان پذیر می باشد.
در انتخاب توالی محصولات می بایستی به عوامل ذیل توجه کرد:
1. نیازها و خصوصیات مجموعه محصولات مورد کاشت
2. زمان برای تهیه ی بستر و پوسیدگی بقایای گیاهی
3. کنترل علف های هرز ,آفات و امراض
4. مقدار باران
5. رطوبت خاک
اهداف تناوب زراعی
مهمترین هدف اجرای تناوب زراعی، افزایش تولید محصولات زراعیمی باشد که با دنبال کردن اهداف زیر قابل دستیابی است:
1. حفظ و افزایش حاصلخیزی خاک
2. جلوگیری از زیاد شدن مواد سمی در خاک
3. میزان بهره وری از زمین
4. جلوگیری از فرسایش خاک
5. کنترل علفهای هرز، آفات و بیماریهای گیاهی
6. استفاده مناسب از منابع آب قابل استفاده برای آبیاری
7. توزیع نیروی انسانی و ماشین آلات
8. عوامل اقتصادی
حفظ و افزایش حاصلخیزی خاک
محصولاتی که در یک برنامه تناوبی قرار می گیرند، باید حتی المقدور از نظر نیاز غذایی، آبی و شکل ریشه تفاوت داشته باشند. چون بعضی از گیاهان برخی مواد غذایی را بیشتر از سایر مواد جذب و مصرف می نمایند. (گندم با 3تن عملکرد، تقریبا 62 کیلوگرم ازت جذب میکند.)همچنین بعضی از گیاهان زراعی دارای ریشه های سطحی و بعضی دیگر دارای ریشه های عمیق هستند، بنابراین باید از کشت پشت سرهم گیاهانی که دارای ریشه های هم شکل و هم عمق هستند خودداری نمود. در یک برنامه تناوبی صحیح و اصولی باید حداقل یک گیاه از خانواده بقولات (یونجه، شبدر، لوبیا و...)وجود داشته باشد. این گیاهان ازت هوای موجود در خاک را جذب و ذخیره و باعث افزایش ازت خاک می شوند. در نتیجه خاک حاصلخیزتر شده و عملکرد نیز به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت.
همچنین به عنوان مثال در تناوب کلزا - گندم وجود گیاهی مانند کلزا در برنامه تناوبی با گندم دارای محاسناتی به شرح ذیل می باشد:
الف) افزایش حداقل 15% عملکردکشت گندم بعدازکشت کلزابراساس تحقیقات علمی انجام شده .
ب) کنترل علفهای هرز باریک برگ گندم .
ج) کاهش جمعیت آفات گندم با قطع دوره زندگی آفات.
د) کاهش بیماریهای گندم به دو دلیل:
1) عدم میزبانی عوامل بیماریزا.
2) ترشح مواد از بین برنده عامل بیماری در خاک.
ه) افزایش حاصلخیزی خاک به دلیل پوسیده شدن سریع بقایا و کلش آن.
و) کاهش ریسک تولید در یک سال زراعی با کاشت دو محصول متفاوت.
ی) بهبود ساختمان خاک به علت داشتن ریشه های ضخیم و طویل و همچنین افزایش مواد آلی خاک.
جلوگیری از زیاد شدن مواد سمی در خاک
ریشه بعضی از گیاهان مواد سمی ترشح می کنندکه ممکن است این مواد مدتی در خاک باقی بمانند. اگر این نوع گیاهان زراعی مداوم در یک زمین کشت شوند، مقدار مواد سمی در خاک زیاد شده و ممکن است برای خود آن گیاه و حتی برای بعضی گیاهان زراعی دیگر خطرناک باشد. همچنین پوسیده شدن باقیمانده بعضی از گیاهان زراعی در خاک باعث تولید مواد سمی مشخصی شده که منجر به کاهش رشد و نمو گیاهان زراعی دیگر می شود. به عنوان مثال در نتیجه پوسیده شدن کاه یولاف و گندم، شاخ و برگ سویا و ساقه های ذرت و سورگوم، مواد سمی تولید می شود. کشت متوالی این نوع محصولات در یک زمین باعث افزایش تدریجی مواد سمی در خاک و در نتیجه خاک به تدریج قابلیت کشت را از دست می دهد.
میزان بهره وری از زمین
طول دوران رشد گیاهان یکساله معمولا بین 3 تا 10 ماه می باشد. هر چه طول دوران حقیقی رشد( به غیر از دوران خواب) محصول طولانی تر باشد ، انتظار می رود عملکرد بالاتری به دست آید . پس هرچه طول دوران رشد محصولات مورد کاشت طولانی تر و در نتیجه جمع دوران آیش های فصلی در یک تناوب زراعی کوتاهتر باشد میزان بهره وری از زمین بیشتر خواهد بود.کاشت دو محصول در 1 سال زراعی، با تراکم کاری زیادی برای برداشت محصول قبلی و کاشت محصول بعدی همراه می باشد، همیشه وجود یک آیش فصلی کوتاه بین دو محصول متوالی مفید می باشد.
نکته ی دیگر در رابطه با بهره وری از زمین این است که وجود گیاهانی با ریشه ی عمیق در بین محصولات انتخاب شده از نظر جذب آب و عناصر غذایی از اعماق خاک بسیار مطلوب میباشد , این امر نه تنها بازیابی نهاده های مصرفی را امکان پذیر می سازد بلکه از آلودگی آبهای زیرزمینیمی کاهد.
جلوگیری از فرسایش خاک
بعضی از گیاهان مانند سیر و پیاز سطح خاک مزرعه را به خصوص در ابتدای دوره رشد به خوبی نمی پوشانند و در نتیجه بارانهای شدید و یا بادهای تند، قسمت فوقانی خاک زراعی را جابجا ویا حتی از مزرعه خارج می کند .همچنین بعضی از محصولات زراعی به آب بیشتری نیاز دارند و در آبیاریهای سنگین بخصوص آبیاری کرتی و نشتی، خاک مزرعه جابجا شده و از دسترس خارج می شود و یا مواد غذایی خاک به مرور از لایه های زراعی شسته و به قسمتهای زیرین خاک منتقل می شود.این جابجاییها را فرسایش گویند. حال یک تناوب زراعی صحیح می تواند تا حدودی از فرسایش جلوگیری نماید.
بعضی از گیاهان علوفه ای بوسیله ساقه و بر گهای فراوان خود تقریبا سطح خاک را به طور کامل پوشانده و خاک را از فرسایش آبی و بادی حفظ می کنند. گیاهانی که ریشه افشان و سطحی دارند(مثل گندم و جو) خاک سطحی را به وسیله ریشه های خود نگه داشته و از جابجایی خاک سطحی جلوگیری می کنند.
کنترل علفهای هرز، آفات و بیماریهای گیاهی
در تناوب زراعی می بایستی مجموعه ای از گیاهان منظور شوند که کنترل مناسبی برعلف های هرز, آفات و امراض به عمل آورند. مثلا چنانچه اکثر محصولات انتخاب شده از یک گروه باشند علف های هرز خاصی توسعه یافته و کنترل آنها مشکل می گردد. بالعکس تنوع محصولات از نظر زمان کاشت شرایط مناسبی را برای کنترل انواع علف های هرز بوجود می آورد. در رابطه با آفات و امراض توجه شود که در بین مجموعه ی محصولات انتخاب شده حتی الامکان میزبان مشترک یک آفت یا بیماری وجود نداشته باشد. هر چه اختلاف بین گیاهان انتخاب شده از نظر میزبانی آفات بیشتر باشد , احتمال توسعه ی یک آفت یا بیماری کمتر خواهد بود . عدم توجه به این نکته موجب گسترش یک آفت یا بیماری خواهد شد.
استفاده مناسب از منابع آب قابل استفاده برای آبیاری
اگر مزارع بزرگ که با محدودیت منابع آب روبه رو هستند به چند قطعه تقسیم و یک تناوب زراعی صحیح در آنها اجرا شود، و این محصولات از نظر زمان کاشت، طول دوره رشد، نیاز آبی و زمان آبیاری با هم متفاوب باشند، به طور یقین از منابع آب موجود استفاده بهتری به عمل می آید.در صورتی که آب موجود برای کاشت کلیه اراضی یک مزرعه کفایت نداشته باشد و یا از طریق انتخاب محصولات نتوان با کمبود آب در ماههای خاصی مقابله نمود، لازم است آیش یکساله را در تناوب قرار داد.
توزیع نیروی انسانی و ماشین آلات
تلاقی زمانی کاشت, داشت و برداشت محصولات سبب تراکم کاریدر بعضی از زمان ها و بلا استفاده ماندن نیروی انسانی و مکانیکیدر بعضی از مواقع می گردد. هر چه مزرعه کوچکتر و سطح کاشت هر محصول کمتر باشد , عامل توزیع نیروی انسانی و ماشین آلات نقش مهمتری در انتخاب محصولات پیدا می کنند . در صورت امکان منظور سازی مجموعه ای از محصولات پاییزه ، بهاره سرمادوست و بهاره ی گرمادوست در یک سیکل تناوبی از لحاظ توزیع نیروی کار مطلوب می باشد . در صورتی که مساحت مزرعه بیش از توان کاری باشد , لازم است از طریق آیش گذاری زمین نسبت به ایجاد تعادل بین سطح عملیات و نیروی کار اقدام کرد.
عوامل اقتصادی
نوسان قیمت فروش بعضی از محصولات مانند سیب زمینی و پیاز زیاد است . بعضی از محصولات نیز آسیب پذیری زیادی نسبت به عوامل و سوانح طبیعی دارند. چنین محصولاتی از ریسک تولید بالایی برخوردارند. هر چه تنوع محصولات کاشته شدهبیشتر باشد , ریسک تولید کمتر بوده و شکست در تولید یک محصول ممکن است تا حدی با موفقیت در تولید سایرین جبران گردد. در انتخاب مجموعه ای از محصولات جهت یک تناوب زراعی می بایستی آسیب پذیری اقتصادی و حساسیت هر محصول را نسبت به عوامل نامساعد محیطی در نظر داشت . بازده ی اقتصادی عملیات زراعی انجام شده در تناوب نیز می بایستی در نظر گرفته شود .
عناصر غذایی که مورد نیاز یک گیاه زارعی است امکان دارد برای گیاه بعدی غیرضروری و کم مصرف باشد. بی ثباتی عملکرد و مستعد شدن آن به آفات و امراض نیز خواهد شد. تناوب زراعی به خودی خود نمیتواند باعث کاهش قابل ملاحظه بیمار یهایی که توسط عوامل بیمار یزای چند میزبانه به ویژه انواعی که قابلیت ساپروفیت شدن بالایی دارند یا دارای بقایای مقاوم هستند، شوند. لذا ترکیبی از یک تناوب محصولات زراعی خوب و با عملیات زراعی خاص در کنترل بعضی از بیمار یهای مخرب، خاکزی موفق است.
در تناو بهای زراعی دارای بقولات، اثرات مفید این گیاهان صرفا به اثرات بیولوژیکی محدود نمیگردد زیرا چنانچه به همان میزان کود نیتروژنه برای شرایط تککشتی فراهم کنیم، سیستم زراعی اثرات کاشت تناوبی بقولات را نشان نخواهد داد. برخی از این اثرات تجمعی نظیر بهبود در رطوبت و عناصر غذایی خاک ساختار فیزیکی- شیمیایی خاک، بهبود جوامع میکروارگانیسم خاک، ایجاد وقفه در چرخ ههای تولیدمثل و تکثیر آفات و امراض و علفهای هرز و نیز کاهش فیتوتوکسینها میباشند. بنابراین به جهت دارا بودن چنین خصوصیاتی (فواید نیتروژنه و غیرنیتروژنه) از زما نهای قدیم گیاهان لگوم بخش مهمی از زراعت را شامل شد ه اند. بهبود در عملکرد غلاتی که پس از آنها قرار میگیرند ،بین 30 تا 35 درصد افزایش در هکتار گزارش شده است. به طور کلی کاهش شیوع آفات و بیمار یها ، کاهش شدت علفهای هرز به علت ورود بقولات در تناوب زراعی مهمترین عامل اثرات مفید غیرنتیروژنه محسوب میشود. متناوت بودن خصوصیات گیا هشناسی و زراعی دانه های روغنی نظیر کلزا در تناوب زراعی نه تنها باعث کاهش جمعیت علفهای هرز مقاوم و سازگار به شرایط تککشتی مداوم خواهد شد . بلکه سودمندی عملکرد حاصل از کاربرد تناوب میتواند نتیجه وجود اثرات تجمعی و افزای شدهنده عملکرد همچون کاهش قدرت رقابتهای علفهای هرز با گیاهان زراعی و یا استفاده از منابع فیزیکی و شیمیایی محیط باشد.
معمولا یک برنامه کلی تناوب از نظر بیولوژیکی در یک زراعت پیشرفته در نظر گرفتن 50 در صد علوفه و یا حبوبات و 25 درصد نباتات وجینی مثل پنبه و چغندر و سیب زمینی و ...است .
برای تناوب نیز گیاهان به سه دسته کلی شتوی و صیفی و علوفه ای تقسیم می شوند:
شوی محصولاتی هستند که در پاییز اوایل بهار کشت میشوند و به سرما نیاز دارند ولی صیفی محصولاتی هستند که در بهار و تابستان کشت میشوند وبه سرما حساس هستند.
صیفی هم گیاهان پر توقع و وجینی هستند که باید زمین خوب تهیه شود و دوره رشدشان در فصل گرم است.
علوفه اگر یکساله باشد صیفی است و اگر چند ساله باشد مثل یونجه باید زمین خیلی خوب تهیه شود.
سیستم لی فارمینگ:
سیستم لی فارمینگ که امروز از سوی موسسه تحقیقاتی کشاورزی دیم ایکاردا(ICARDA) در واقع کشت کیاهان یک ساله از خانواده بقولات در تناوب با غلات دیم بطور گسترده توصیه میشود تا بدون آیش گذاشتن زمین این فرصت ایجاد شود که مقدار ماده آلی خاک افزایش و مقدار غذا برای احشام کشاورزان تامین گردد به عبارتی لی فارمینگ( تناوب غله با مرتع) تلفیقی از زراعت و دامداری می باشد که بصورت مکمل عمل می کند و از فرسودگی خاک نیز جلوگیری می شود.
اصول تناوب
در یک برنامه تناوب زراعی، نوع محصولات زراعی، و ترتیب کشت آنها با توجه به اصول کلی زیر مشخص می گردد:
الف) کشت محصولات انتخاب شده باید از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد.
ب) از کشت پشت سرهم گیاهان هم خانواده و گیاهان دانه ای (غلات یا حبوبات) تا حد امکان خودداری گردد.
ج) بقولات دانه ای ( لوبیا )، بین دو محصول وجینی و یا قبل ازغلات دانه ریز (گندم وجو) قرار گیرند.
د)گیاهان خانواده بقولات حتی در مواردی که یک گیاه برای تولید دانه و گیاه دیگر برای تولید علوفه باشد، پشت سر هم کشت نشوند.
و) محصولات وجینی بعد از گیاهان علو فه ای یا کود سبز قرار گیرند.
ه)از کشت متوالی گیاهانی که دارای آفات و بیماریهای مشترک هستند، خودداری گردد.
مزایای تناوب زراعی
یک تناوب زراعی که بطور صحیح برنامه ریزی شده باشد نسبت به کشت تک محصولی یا زراعتهای متوالی دارای مزایای زیر میباشد:
1ـ حفظ و حتی بهبود حاصلخیزی خاک
2ـ جلوگیری از افزایش آفات، امراض و علفهای هرز
3ـ کنترل فرسایش خاک
4ـ تنظیم برنامه کار در تمام سال
5ـ تثبیت درآمد و کاهش هزینه ها
6ـ ذخیره رطوبت از یک فصل به فصل بعدی
7- اصلاح ساختمان خاک
۸ـ افزایش تولید علوفه برای احشام کشاورزان
اگروفارستری : استراتژی مدیریت منابع طبیعی در راستای توسعه پایدار" | ||
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، زمین بیشتراز اندازه ظرفیت مورد بهره برداری قرار می گیرد.افزایش جمعیت های انسانی ودامی همراه با افزایش دائمی نیازهای غذایی، علوفه وسوخت، فشار عظیمی را بر پایداری عناصر اکوسیستم کشاورزی وارد خواهد ساخت. آنجایی که باروری زمین در حال کاهش است ، کشاورزان در جهت سرزمینهای نا مطلوب اراضی جنگلی نامناسب برای کشاورزی مدرن سوق می یابند. اگر روند کنونی رشد جمعیت ادامه پیدا کند بدون تردید، چراگاهها واراضی جنگلی کاهش خواهد یافت. روند رشد تصاعدی جمعیت انسانی و دامی در جهان و به تبع آن افزایش نیاز بـه محـصولات جنگلـی شـامل چـوب و مـواد غذایی انسانی و دامی، تعادل نسبت زمین های کشاورزی و جنگل ها را به نفع زمین های کشاورزی و به ضرر جنگل ها بر هم زده است؛ لیکن با توجه به اثرات حفاظتی جنگل و در کل درختان بر محـیط انـسان، لـزوم توجـه بـیش از پـیش بـه فراینـد درخت کاری روشن می گردد . به دلیل این که پایداری اکولوژیک طبیعت به شدت تحت تأثیر درخت و جنگل قـرار دارد، به منظور جلوگیری از ادامه روند تخریب جنگل ها، ترویج سیستم های اگروفارستری ( جنگل کاری توأم با تولید محـصولات کشاورزی و پرورش دام ) با هدف رفع نیازهای کـشاورزان و جنگـل نـشینا ن بـه محـصولات درختـی بـسیار مهـم مـی نمایـد . تکنولوژی اگروفارستری یک گزینه بدیل اسـت کـه بـا همکـاری و مـشارکت جوامـع محلـی ودر جهـت حفـظ جنگـل و حمایت از اکوسیستم طبیعی به اجرا در می آید. اگروفارستری بـه عنـوان سیـستم خـاص اسـتفاده از زمـین بـرای تولیـد تـوأمدرخــت و ســایر محــصولات زراعــی و دامــی تعریــف مــی شــود . توسعه سیستم های اگروفارستری به عنوان رهیافتی بـدیل در حفاظـت پایـدار از جنگـل هـا می باشند. فشار جمعیت و پاسخگو نبودن تولیدات کشاورزی با توجه به رشد جمعیت و در نتیجه بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی باعث شده است که در زمینه فعالیتهای انسان نوعی هشدار مطرح شود و اهدافی که تاکنون در زمینه تولیدات کشاورزی مطرح بوده مورد شک و تردید قرار گرفته است و بدین ترتیب لزوم تجدید نظری کلی در معیارهای تولید احساس شده است (کوچکی 1376). استفاده بیش از حد از نهادههای بیرونی، استفاده متراکم و حداکثر از منابع طبیعی محلی، محدودیتهایی از قبیل کمبود اراضی مناسب کشاورزی، کمبود منابع آب، شرایط نامطلوب طبیعی، عدم توجه به مسائل حفاظت خاک و گسترش فعالیت کشاورزی در اراضی حاشیه ای در کشور ما با توجه به اینکه از نظر بوم شناختی شرایطی دشوار دارد و در شمار کشورهای خشک و نیمه خشک جهان قرار دارد سبب شدت در سیر قهقرایی گشته است (حسینی عراقی 1376). با وجود تمامی مشکلات ذکر شده سامانههای اگروفارستری به عنوان یک راهکار مدیریتی چند منظوره اراضی از نظر افزایش حاصلخیزی خاک، تولید محصولات متنوع، تولید مستمر، حفاظت از آب و خاک و محیط زیست از اهمیت زیادی برخوردار هستند. در حال حاضر، سامانههای اگروفارستری به منظور نیل به اهداف کشاورزی پایدار مورد توجه فراوانی قرار گرفته و فوایدی که درختان از طریق اختلاط با سامانههای کشاورزی ارائه میکنند، در توسعه پایدار نقش به سزایی دارد (جوانشیر و همکاران 1383). این سامانهها میتوانند کالا و خدمات زیادی را برای مردم فراهم کنند (تورکیبیائو 2000، فرانزل و همکاران 2001) و بسته به موقعیت، میتوانند استفاده موثرتری از اراضی را عملی سازند، تولیدات را افزایش داده (لوت و همکاران 2000) و کیفیت تولیدات غذایی را بهبود بخشند. سامانههای اگروفارستری چوب سوخت، همچنین انواع دیگری از مواد خام درختی و درختچهای را در جهت امرار معاش روستاییان فراهم نموده (نایر 1984) و بازار فروش محلی در روستا و گاهی صادرات را نیز ایجاد میکنند (فرانزل و همکاران 2001). بهبود شرایط فیزیکی خاک از دیگر مزایای اگروفارستری در ارتباط با پتانسیل خاک است (نایر 1993). از طرفی حفظ جنگل به کمک تلفیق درختان با مولفههای دامی و زراعی در سامانههای اگروفارستری هزینههای کمتری نسبت به جنگل کاری مجدد (احیای جنگل) در بر خواهد داشت (پوری و پانوار 2007، ورف و همکاران 2007). بهرهگیری از اگروفارستری به لحاظ محیطی سبب کاهش فشار روی جنگلها میشود و به نوعی روند تخریب آنها را کندتر میکند (نئوپان و تاپا 2001).همچنین تعدیل خرد اقلیم از دیگر فواید محیطی سامانههای اگروفارستری میباشد (انگ و همکاران، 2000). کاهش مخاطرات تک کشتیها و افزایش درآمد مزارع از طریق اصلاح و پایداری قدرت تولیدی نیز جز فواید اقتصادی اجتماعی سامانههای اگروفارستری به شمار میروند (شامخی 1385، نئوپان و تاپا 2001). لازم به ذکر است که اگروفارستری موضوع جدیدی نبوده، بلکه آنچه جدید است علم مدون اگروفارستری است (جوانشیر و همکاران 1383، شامخی 1385، زو و سانفورد 1990) اگروفارستری یک راهکار مدیریتی مهم در توسعه پایدار به ویژه در نواحی خشک و نیمه خشکی میباشد که منجر به پایداری زمین و تولیدات میشود. مناطق خشک به عنوان اکوسیستمهای شکننده مطرح هستند و مداخله در آنها بدون در نظر گرفتن روابط اکولوژیکی حاکم بر این سامانهها میتواند منجر به تخریب آنها گردد که اغلب غیر قابل برگشت و جبران ناپذیر است (روحی مقدم و همکاران 1386، ارمازابال 1991). متاسفانه در کشور ما هنوز منابع مدونی در زمینه مسائل اگروفارستری وجود ندارد و سامانههای متنوع اگروفارستری که در کشاورزی پایداراز نقش تعیین کنندهای برخوردار هستند، هنوز به کشور ما راه نیافتادهاند. در صورتیکه کاربرد سامانههای اگروفارستری در بسیاری از نقاط ایران با عنایت به اینکه کشور ایران از نظر طبقه بندی روی کمربند خشک و نیمه خشک جهان قرار گرفته و مدیریت چند منظوره اراضی در آن اهمیت به سزایی دارد، علاوه بر جلوگیری از تخریب جنگلها و پوشش گیاهی، در حفاظت از آب و خاک، حاصلخیزی اراضی زراعی و در تلفیق درخت، زراعت و دام و در نتیجه در افزایش درآمد کشاورزان می تواند نقش بسیار موثری را ایفا کند (جوانشیر و همکاران 1383). عمده سامانههای اگروفارستری موجود در کشور در منطقه غرب و در حاشیه جنگلهای زاگرس مشاهده میگردد زیرا جنگل تراشی و تخریب جنگل در حاشیه روستاها به وفور دیده میشود و مردم حاشیه نشین وابستگی شدیدی به این جنگلها دارند (جزیره ای و ابراهیمی رستاقی 1382). جنگلهای زاگرس در حدود 40 درصد از جنگلهای سطح کشور را میپوشانند و دارای شرایطی خشک و نیمه خشک می باشند که بیانگر شرایط ویژه این جنگل ها میباشد و اهمیت مطالعات را در این نواحی آشکار میسازد. به همین علت اگروفارستری میتواند به عنوان راهکاری در مدیریت توسعه پایدار در این منطقه باشد تا از این راه کشاورزان قادر شوند طبق اصل تولید مستمر، به حداکثر تولید نائل شوند و رویکرد افزایش درآمد با هدف حفظ جنگلها صورت گیرد (کاچو 2001). نخستین گام در توسعه علمی سامانههای اگروفارستری، شناسایی و طبقه بندی سامانههای تجربی موجود در هر منطقه است تا امکان گسترش و اصلاح این سامانهها فراهم گردد. تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه اگروفارستری صورت گرفته است (مانند: کومب 1982، بی نام 2001، ابراهیم و همکاران 2004، گلادن 2004، سان میگل آیانز 2004، مورگوتیو 2004). این تحقیقات در ایران محدود می باشند (متین خواه و همکاران 1382، کبیرزاده و همت 1386). از طرف دیگر در غالب مطالعات از مفاهیم طبقهبندی نایر برای تقسیم سامانههای اگروفارستری به گروههای بزرگ و زیرسامانهها استفاده شده است (متین خواه و همکاران 1382، زو و سانفورد 1990، سینکلایر 1999، ویترو رابینسون و همکاران 1999، تورکیبیائو 2000 و مک ادام 2004). چنانچه اشاره شد متین خواه و همکاران (1382) با استفاده از روش نایر به طبقهبندی سامانههای اگروفارستری در استان کهکیلویه و بویر احمد پرداخته است. در پژوهش ایشان، طبقه بندی از حیثهای مختلف ساختاری، کارکردی، اکولوژیکی و اقتصادی اجتماعی که در طبقه بندی نایر مد نظر قرار گرفته، تفکیک نگشته است. همچنین در مطالعه صورت گرفته به تاثیر اقلیم بر سامانهها به عنوان یکی از مهمترین عوامل محیطی پرداخته نشده است. - آگروفارستری شامل ترکیبی از درختان، بوته های یکساله زراعی یا چراگاه وحیوانات در اراضی. - مدیریت ترکیبی منابع طبیعی برای توسعه امنیت غذایی - استراتژی مدیریت اراضی در مقیاس زمان. - آگروفارستری یک شکلی از مدیریت منابع است به خوبی شناخته شده، که از نسلی به نسل دیگر از کشاورزان منتقل شده است، بنابراین روشهای اگروفارستری ابزار مهمی برای اصلاح و بهبود زندگی جوامع روستایی و حفاظت از منابع طبیعی می باشد - آگروفارستری واژه جامعی برای روشهای بهره برداری از زمین است که شامل پرورش درختان، همراه با محصولات زراعی وحیوانات در یک زمین معین می باشد. - اگروفارستری زمین زیبا را از حوادث مخرب محیطی نیز مصون نگه خواهد داشت. - اگرآگروفارستری به عنوان یک سیستم مهم استفاده اززمین مطرح باشد انسان قادر به تامین نیازهای غذایی وچربی خود خواهد شد. امروزه مشخص شده است که هرگونه افزایش در تولید غذا، به جای افزایش سطح زیر کشت باید از طریق افزایش باروری زمینهای زراعی صورت گیرد . بر حسب نوع کاربری زمین وساختار چهار نوع اصلی اگروفارستری در مناطق خشک وجود دارد که عبارتند از: 1- سیستم زراعت – جنگلکاری((Agro-Silviculture: یعنی پرورش درخت جنگلی به همراه زراعت. این سیستم یک سیستم بسیار ساده از اگروفارستری می باشد از نظر بوم شناختی کاری مطلوب است ، به شرط آن که دوره آیش بعدی طولانی باشد تا درختان مجال حاصلخیز کردن خاک را پیدا کنند .
2- سیستم جنگلکاری- مرتعداری ((Silvo-pastoral : زمانی که از زمین برای امورجنگلکاری ودامپروری استفاده می شود. زمانی به اجرا در می آید که نوع کاربری زمین ابتدائاً به صورت کشت محصولات جنگلی بوده وپرورش دام از طریق چرا، مستلزم چرای کنترل شده از پوشش گیاهی جنگلی است. مناطق خشک عموماً محل های پرورش دام هستند. سیستم غالب کاربری زمین است. منابع گیاهی این مناطق وسیع کم بازده، غالباً از طریق چرا به بهترین وجه مورد استفاده قرار می گیرد.
3- زراعت – جنگلکاری – مرتعداری ( (Agro-silvo-pastoral جایی که از اراضی برای زراعت ، جنگلکاری ودامپروری استفاده می شود که به مفهوم پرورش جنگل با زراعت ودامداری به صورت تلفیقی است. همان گونه که از اسمش بر می آید، تلفیقی از فعالیتهای زراعت وجنگلکاری – مرتعداری است . استفاده از این اراضی می تواند ترکیبی از کشاورزی ودامپروری باشد که عمدتاً متکی بر علوفه تولیدی از گونه های درختی ودرختچه است . این نظام باید در مناطقی به اجرا درآید که مستعد کشاورزی باشد اغلب اوقات، زراعت- جنگلکاری- مرتعداری در دره وجنگلکاری ومرتعداری در شیبهای پوشیده از جنگل مشرف بر دره صورت می گیرد. این نظام را همچنین می توان در یک زمین به کار گرفت اما این کار همیشه به صورت همزمان مقدور نیست. در پاره ای موارد مزارعی را که دارای پوشش درختی ودرختچه ای هستند می توان تنها در دورهای معینی از سال زیر کشت برد ودر مواقع دیگر در اختیار چرای دام قرار داد .
4- زراعت – جنگلکاری - مرتعداری وپرورش ماهی وحیوانات : (Agro silvi aqua pastoral) این حالت، یک سیستم بسیار پیچیده از اگروفارستری می باشد که هر سه سیستم قبلی را شامل می شود. - پروژه های اگروفارستری در مقیاس بزرگ با کاشتن کمربند سبز بوسیله دولت ها ، فرسایش خاک را کاهش داده ومیکروکلیمای مناطق کشاورزی بدون درخت را اصلاح کرده است. مزایا وفوائد وضرورت روشهای اگروفارستری: - آگروفارستری میزان ریسک وخطر را کاهش می دهد و می تواند یک تفاوت زیادی بین موفقیتها و شکستها برای زارع و یا دامدار ایجاد کند .- آگروفارستری می تواند تنوع زراعی و درآمد چراگاه و افزایش تولید محصول وحفظ منابع طبیعی را در بر داشته باشد . - عملیات آگروفارستری می تواند بطور معنا داری مصرف انرژی را در سال کاهش دهد و هزینه های گرمایشی می تواند تا حدود 10-25 درصد در خانه های حفاظت شده به وسیله بادشکن کمتر گردد . - در مناطقی که بادهای گرم معمول است بادشکنها می توانند تهویه هوا راتغییر داده وشرایط هوا را بهبود بخشند. - اگرآگروفارستری بعنوان یک سیستم مهم استفاده از زمین مطرح باشد انسان نه تنها قادر به تامین نیازهای غذایی وچربی خود خواهد بود بلکه این زمین زیبا را از حوادث مخرب محیطی نیز مصون نگه خواهد داشت . - اگروفارستری می تواند تنوعی در درآمد کشاورز دامدار داشته باشد وتولید محصول را افزایش دهد واز منابع طبیعی حفاظت کند.
اگروفارستری می تواند باعث افزایش تولید کشاورزی ، حفظ منابع طبیعی ، تامین منابع جدید درآمدوباعث توسعه محیط زیست وحیات وحش گردد . اگروفارستری باعث بهبود استاندارها در زندگی روستایی به خاطر درآمد بالاتر وشغل مشخص می گردد. اگروفارستری باعث افزایش بهداشت ومواد غذایی به خاطر افزایش کیفیت وتنوع تولیدات غذایی می گردد.
جنبه های منفی اگروفارستری عبارتند از: امکان وجود رقابت از نظر فضا ، رطوبت، نور و مواد غذایی در بین درختان ومحصولات غذایی که ممکن است عملکرد محصولات غذایی را کاهش دهد. به هنگام قطع وبرداشت درختان به محصولات کشاورزی صدمه وارد می کند. تولید مثل سریع درختان بارور ممکن است موجب حذف محصولات غذایی واشغال سطح زمین شود.
محصولات ارزشمند برداشت شده از عملیات اگروفارستری شامل: چوب ، تولید انرژی ، تولید کاغذ و ایجاد منظره ، میوه وهسته ها ، قفسه های چوبی برای حیوانات ، محصولات الیافی با ارزش بالا نظیر مبلمان ، کیفیت چوب ومحصولات مخصوص نظیر دکوراسیون ، گیاهان دارویی ، مواد کاردستی و...
ویژگیها ومشخصات اگروفارستری 1- تولید چندین محصول را با حفظ منابع طبیعی پایه در بر دارد 2- بر استفاده از درختان و بوته های بومی تاکید دارد . 3- برای محیطهای حساس و برخوردار از نهاده های کم مناسب می باشد. 4- از نظر فرهنگی واجتماعی، نسبت به سایر سیستم های بهره برداری از زمین از ارزش بیشتری برخوردار است. 5- از نظر ساختاری وکاربردی پیچیده تر از تک کشتی است 6- برنامه جنگلداری اجتماعی شامل اگروفارستری است. برنامه طوری طراحی شده است که روستاییان وکشاورزان بتوانند تولید محصولات غذایی را افزایش داده و ضمن حفاظت ازمحیط زیست تولید وصنعت چوب را در جنگلهای سنتی یاری دهند.
پیشنهادات: - چنانچه بخواهیم عملیات آگروفارستری را به عنوان یک راه حل دو منظوره در نظر بگیریم به طوری که ضمن تضمین حفاظت خاک، کشت محصولات کشاورزی هم داشته باشیم، می توانیم مساحت زیادی، از اراضی تحت اشغال گونه های جنگلی را در بسیاری از استانهای کشور به کشت محصولات زراعی اختصاص دهیم . - از طرفی چنانچه کشت گیاهان متناسب با آب و هوای منطقه را انتخاب کرده و آن را در فضای بین نوارهای بادشکن (نوارهای گز شاهی وکنار واکالیپتوس) بکاریم، خواهیم دید بعد از چند سال چه درآمد کلانی عاید مردم منطقه خواهد شد. - برای مثال کشت درخت نخل خرما با اقلیم مناطق جنوبی همخوانی داشته و با توجه به مقاومت آن به کم آبی وسرما وگرما کشت آن به مناطق گرمسیر پیشنهاد می گردد که هم بعنوان بادشکن در اطراف مزارع وهم یک درخت مثمر می باشد که نقش زیادی در بهبود وضعیت اقتصادی مردم منطقه می تواند داشته باشد از گونه های بومی وسازگار به منطقه در اطراف مزرعه به عنوان بادشکن استفاده گردد. - حتی المقدور از گونه هایی که در برابر کم آبی وسرما وگرما مقاوم هستند استفاده گردد. - بادشکن در اطراف مزارع ترویج وکشاورزان ملزم به احداث بادشکن گردند. - از توسعه جنگلکاری در اراضی بدون فرسایش ویا با فرسایش کم که باعث بهم خوردگی بیشتر خاک می شود پرهیز گردد. - اگر هدف از اگروفارستری تولید چوب باشد بهتر است از گونه های سریع الرشد استفاده گردد. - بهتر است قبل از اجرای عملیات اگروفارستری، آمایش سرزمین صورت گیرد تا نوع کاربری هرمنطقه با توجه به پتانسیل موجود درآن مشخص گردد . - اجرای سیستم های اگروفارستری را در شرایط تلفیقی وقتی می توان موفقیت آمیز دانست که نه تنها یک فعالیت به زیان فعالیت دیگر نباشد بلکه فعالیتهای گوناگون در عرصه واحد برای یکدیگر مفید واقع شوند.
" ایرج امیری معاون اداره مهندسی و مطالعات اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری جنوب کرمان و مدرس دانشگاه "
| ||
با توجه به سطح زیر کشت سیبزمینی در کشور (حدود 150هزار هکتار) و متوسط نیاز بذری هر هکتار (سه تن در هکتار) به طور متوسط نیاز بذری سالیانه کشور در حدود 450 هزار تن سیبزمینی بذری می باشد. در سیستمهای مرسوم و سنتی عمدتا برای تکثیر و تولید سیبزمینی از غدههای بذری معمولی استفاده میشود که خطر انتقال بیماریها (ویروسها، قارچها و باکتریها) در آنها بالاست. غدههای بذری سالم و مناسب، علاوه بر افزایش کمی و کیفی به میزان قابل توجهی در کاهش ضایعات محصول موثر است. یکی از روش های تولید غده بذری عاری از بیماری، تکثیر به وسیله استفاده از کشت بافت و هیدروپونیک (آبکشت) است، که در این میان یکی از تکنیک های خوش آتیه هیدروپونیک، سیستم بسیار پیشرفته اروپونیک است. در این روش توزیع آب و عناصر ضروری به ریشه گیاه توسط وسایل ریز کننده مثل مه پاش و میست (یک نوع ریز کننده آب و محلول غذایی) انجام میشود. مزیت این روش تهویه مناسب ریشه ها و کاهش 95 درصدی مصرف آب است. در این تکنولوژی همچنین برداشت بذر منجر به مرگ گیاه نمیشود، در حالی که در سایر روشها از جمله تولید در بستر خاک برداشت زمانی حاصل میشود که عمر فیزیولوژی گیاه به اتمام رسیده باشد. لیکن در روش اروپونیک مینیتیوبر (ریز غده) چندین مرتبه برداشت میشود بدون آن که آسیبی به گیاه برسد. لذا برداشت در چندین نوبت امکانپذیر شده و عملکرد غده بذری به 50 برابر روش سنتی کشت در مزرعه و 10 برابر سیستم¬های معمولی هیدروپونیک می¬رسد. همچنین برداشت در این سیستم راحت و تمیز است و اجازه می¬دهد تا کنترل بیشتری روی اندازه غده داشته باشیم که این قابلیت منشاء گرفته از برداشت های مکرر است.
ژنها از نسلی به نسل دیگر به ارث میرسند و باعث بروز ویژگیهای هرگونهای میشوند. هرکدام از ما در سلولهای خود ژنهایی را حمل میکنیم که زمانی جزئی از ساختار ژنتیکی اجداد بسیار دور ما مثلا پدر بزرگی که در دوران زندیه میزیسته بوده است. ساختار مولکول دی انای توسط مکانیسمهایی از تغییر و اشتباه حفاظت میشود ولی از آنجا که هیچچیز کامل نیست به علت اشتباه در به ارث رسیدن ژنها گاهی صفتهایی ایجاد میشود که وجودشان سبب برتری آن گونه میشود. دقیقا همین اتفاق پایه تکامل است.
تا زمانی که آدمی از این فرآیندها بیاطلاع بود، تمام سازوکارهای شرح داده شده بهطور طبیعی اتفاق میافتاد، اما با پیشرفت علم کمکم بشر یاد گرفت که میتواند در این مکانیسمها که پایه حیاتند، دستکاری کند و به این ترتیب موجوداتی با محتوای ژنتیکی دستکاری شده یا تراریخته (Transgenic) خلق کند.
برای روشنتر شدن موضوع به این مثال توجه کنید؛ گیاهان همواره در معرض خطر حمله آفات و بیماریها قرار دارند و یکی از بزرگترین مشکلات را برای کشاورزی حشرات ایجاد میکنند. برای کاهش خسارت ناشی از حشرات، باغها و مزرعهها باید بهصورت دائم سمپاشی شوند. بسیاری از این آفتکشها غیراختصاصی عمل میکنند یعنی علاوه بر حشره آفت طیف وسیعی از حشرات دیگر را هم ازبین میبرند. علاوه بر این سموم مشکلات زیادی برای سلامتی انسان ایجاد میکنند.
بنابراین حشرهکش ایدهآل باید بتواند فقط بر حشره هدف اثر داشته باشد و نه سایر گونههای حشرات و حیوانات و همچنین باید قابل تجزیه شدن در محیط باشد تا بعد از برداشت محصول اثری از آن باقی نماند و در تمام قسمتهای گیاه (ریشه، ساقه و برگ) موجود باشد تا تمام این قسمتها را مصون سازد.
نوعی باکتری خاکی وجود دارد که برای محافظت از خود در برابر حشراتی که از آن تغذیه میکند مکانیسم دفاعی اختصاصی دارد. اینگونه باکتری نوعی پروتئین سمی در برابر حشرات تولید میکند که برای حشرات از حشرهکشهای ارگانوفسفره 80 هزار بار سمیتر است.
تلاشهایی برای تولید آفتکش با کمک این باکتریها انجام شد که موفقیت اقتصادی چندانی نداشت. راهکار دیگر وارد کردن ژن تولیدکننده این سم به درون سلولهای گیاه است. نخستینبار در سال 1993 تلاشهایی در این راستا انجام شد. گیاهان تراریخته ذرت که توانایی تولید سم ضد حشره را در سلولهای خود داشتند و گیاهان نرمال (بدون دستکاری ژنتیکی) را بهصورت مصنوعی با لارو حشره آفت آلوده کردند، پس از گذشت شش هفته، تونلهای حفاری شده توسط لارو حشره در گیاهان نرمال در حدود 40 سانتیمتر و در ذرتهای تراریخته شش سانتیمتر بود.
فرآیند انتقال ژن سبب ایجاد صفتی در گیاهان مورد آزمایش شده بود که به آنها در برابر حشرات آفت ایمنی میداد. مثال دیگر در این زمینه، گوجه فرنگیهای تراریختهای است که به واسطه تغییرات ژنتیکی و تغییر ناشی از این دستکاری در آنزیمی که در فرآیند رسیدن میوه موثر است، دیرتر میرسند. این نوع گوجه فرنگیها یکی از نخستین محصولات غذایی مهندسی شدهای بودند که اجازه فروش عمومی یافتند.
پس از لحاظ تکنیکی دستکاری ژنتیکی میتواند گیاهانی تولید کند که به آفات و علفهای هرز مقاومتر باشند، عملکرد بیشتری داشته باشند، نسبت به انواع تنشهای محیطی مانند خشکی و شوری مقاومت نشان دهند و کیفیت (مثلا ویتامینها و عناصر معدنی) بالاتری داشته باشند.
به گزارش فرصت امروز در سال 2014 مطالعه جامعی در مورد اثرات اقتصادی و کشاورزی محصولات تراریخته با توجه به تمام یافتههای پژوهشی بین سالهای 1995 تا 2014 انجام گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که محصولات زراعی مقاوم به آفتکش، هزینه تولید پایینتری دارند و گیاهان مقاوم به حشرات به علت گرانتر بودن قیمت بذر، هزینه تولیدی تقریبا برابر با محصولات نرمال دارند. عملکرد دسته نخست در حدود 9درصد و در مورد دسته مقاوم به حشرات 25 درصد افزایش نشان میدهد. همچنین این مطالعه نشان داد کشاورزانی که از محصولات تراریخته استفاده کرده بودند سود بیشتری (در حدود 69 درصد) نصیب خود ساخته بودند.
محصولات کشاورزی تراریخته امکان کشاورزی ارگانیک را هم فراهم میکنند چون پایه کشت ارگانیک عدم استفاده از کودها و آفتکشهای شیمیایی است و اگر محصولی خود مقاوم به حشره آفت باشد یا قدرت رشد بیشتر و در نتیجه رقابت قویتری با علف هرز غالب مزرعه داشته باشد، نیاز به استفاده انواع سموم به خودی خود برطرف میشود. به هر حال علاوه بر تمام این جنبههای مثبت دستکاری ژنتیکی، نگرانیهایی هم در این مورد وجود دارد.
خطرات احتمالی فرار ژنها از آزمایشگاه یا از پیکر گیاه و انتقال اتفاقی آنها به حشرات یا علفهای هرز و ایجاد مقاومت در آنها یا مقاوم شدن باکتریها در برابر آنتی بیوتیکها، اثرات احتمالی بر سلامت آدمی و همچنین بحثهای اخلاقی. البته در صورت رعایت پروتکلها و موارد ایمنی امکان ایجاد چنین مواردی بسیار پایین است و نظر و توافق کلی دانشمندان بیشتر بر مفید بودن بیوتکنولوژی تاکید دارد
کشاورزی زیستی (کشاورزی ارگانیک، طبیعی)، نوعی کشاورزی است که در تولید و فرآوری محصولات آن از کودهای شیمیایی، سموم، هورمونها و دگرگونیها و دستکاریهای ژنتیکی استفاده نشود و همه مراحل تقویت زمین، کاشت و برداشت با استفاده از نهادههای طبیعی (همچونکود زیستی، کمپوستها، حشرات سودمند،ریزاندامگان کارآ یا EM) باشد. کشاورزی ارگانیک، سیستمی تولیدی است که سلامت خاک، اکوسیستمها و انسان را پایدار میسازد و بر فرایند بوم شناسانه، تنوع زیستی و چرخههای سازگار با شرایط محلی تکیه دارد.[۱] فراوردههای کشاورزی زیستی در کشور ما با نام محصولات سالم و در کشورهای اروپایی و آمریکایی با نام کشاورزی زیستی (به انگلیسی: Organic farming) یا کشاورزی بیولوژیک (Bio) شناخته میشود. کشاورزی زیستی، یک سیستم مدیریتی جامعی است که کمیت و کیفیت محصولات از تولید تا فرآوری و انتقال به مصرفکننده، سلامت خاک، گیاه، حیوان، انسان، میکروارگانیسمها، محیط سیاره زمین بعنوان یک موجود زندة واحد، اصول اکولوژوکی، محیط زیست، اصول عدالت و روابط اجتماعی، احترام به مخلوقات و اصول پایداری زیستی در آن مد نظر است
نیاکان ما کشاورزی را به شکل زیستی آن انجام میدادند ولی به دلیل رشد جمعیت و تقاضای بیشتر پس از جنگ جهانی، تقاضا برای مواد غذایی بیشتر شد و انسان حریصانه به کودهای شیمیایی روی آورد. روند استفاده از کودها و سموم شیمیاییسبب آلودگی خاک و اسیدی سازی آن و آلودگی آبهای زیر زمینی و آبهای روان (آب رودخانهها، آب پشت سدها و سپس دریاها و اقیانوسها) شده است به شکلی که فضاهایی به وسعت چند کیلومتر مربع در اقیانوسها دیگر هیچ موجود زندهای زندگی نمیکند و آن را به اصطلاح فضای مرده مینامند. خوشبختانه از سال ۱۹۸۵ میلادی که نخستین برآورد از مزارع زیستی و سطح زیرکشت آن در دنیا صورت گرفت تاکنون تعداد زیر کشت مزارع زیستی در دنیا روند صعودی داشته و این نشان دهندة تقاضای روزافزون برای محصولات زیستی در جهان است. در بین کشورهایی که اقدام به کشت زیستی نمودهاند استرالیا و کلاً قارة اقیانوسیه و برزیل بیشترین میزان و کشورهای آفریقایی دارای کمترین میزان سطح زیر کشت برای محصولات زیستی میباشند این مطالعات توسط شرکت SOEL که مرکز آن در کشور آلمان بوده و تحقیقات و فعالیتهای خود را در زمینهٔ کشاورزی زیستی و آموزش و سلامت انجام میدهد صورت گرفتهاست. در کشورهای آسیایی چین بیشترین میزان سطح زیر کشت محصولات زیستی را داراست.
حفاظت خاک بعنوان یک موجود زنده واحد بعنوان اولین و اصلیترین هدف در کشت زیستی مد نظر قرار میگیرد. بطوریکه سایر عوامل و نهادها باید به گونهای باشد که در دراز مدت سبب حاصلخیزی بیشتر خاک و احیای اکوسیستم زندة آن گردد. اقداماتی که در کشاورزی زیستی انجام میشود به قرار زیر است:
جنبههای اقتصادی کشاورزی زیستی: یک نظام کشاورزی پایدار، طبق تعریف باید جواب گویی نیازهای نسل کنونی، بدون مخاطره انداختن نیازهای نسل آینده باشد، ضمن این که بایداز نظر اقتصادی برای کشاورزان و جامعه به طور کلی پایدار و امکانپذیر باشد. کشاورزان زیستی با کشت چندین محصول در یک زمان که اغلب با دامداری همراه است تنوع شغلی خود را افزایش میدهند. تنوع، مخاطرات اقتصادی را کاهش میدهد و باعث خودکفایی در زمینه عناصر غذایی، تغذیه دام، مواد آلی خاک و انرژی میشود.
بسیاری از کشاورزان با تجربه زیستی، عملکرد محصولشان برابر یا بالاتر از متوسط عملکرد نظامهای کشاورزی رایج است. تفاوت بین متوسّط عملکردها، نه تنها عملیات زراعی متفاوت بلکه تفاوت مهارتها را نیز نشان میدهد. اختلاف عملکرد به نوع محصول بستگی دارد. گیلفور وگالدن (۱۹۹۹)عملکرد محصولات در مزارع زیستی و رایج را در مرغزارهای شرقی [ایالات متحده] مقایسه نمودند. عملکرد گندم، جو و یولاف زیستی ۷۵ ٪ عملکرد محصولات در نظامهای رایج بود. متوسّط عملکرد نخود فرنگی، کلزا و کتان زیستی حدود ۵۰٪ متوسّط عملکردهای رایج بود. در محصولات باغی، عملکردهای زیستی اغلب کمتر از عملکردهای رایج است.
در این منطقه اگر چه مقدار نیتروژن خاک کافی بود، امّا فسفر و گوگرد مزارع زیستی کم بود و ممکن است عامل کاهش عملکرد محصول بوده باشند. بیشترین در دوره گذار از کشاورزی رایج به زیستی وجود دارد. طی این دوره پاداش و یارانهای وجود نداشته و عملکردها پائئی هستند. گاه کشاورزان میتوانند یارانه اندکی برای تولید در دورهٔ گذار از طریق فروش محصول باقیمتی بیشتر از قیمتهای رایج ولی کمتر از قیمتهای گواهی شده زیستی دریافت کنند. طی مراحل اولّیه گذار، برخی از کشاورزان افت عملکردهای تا حدود ۳۰ ٪ گزارش کردهاند. با گذشت زمان، عملکردها طی سالهایی که تحت مدیریت زیستی هستند افزایش مییابد، به طوری که کشاورزان تجربه به دست آورده و خاک حاصل خیز میشود. برخی کشاورزان دریافتهاند که برای افزایش مجدد عملکرد تنها به چند سال زمان نیاز است. این امر بیشتر در مورد کشاورزانی صادق است که در گذشته نیز حداقل نهادهها را بکار میبردهاند. دیگر کشاورزان که به علف کشها، کودها و آفت کشها وابستگی زیادی داشتهاند، دریافتهاند که زمانی طول میکشد تا عملکردهایشان افزایش یابد و به ثبات برسد. پدیده گرم شدن جهانی به طور فزایندهای الگوهای آب و هوایی غیرقابل پیش بینی را بوجود آورده است. مزارع زیستی زمانی که در معرض تنش خشکی، گرما، بارندگی مفرط یا هوای سرد خارج از فصل قرار میگیرند، عملکرد بالاتری نسبت به محصولات رایج دارند. هم چنین محصولات زیستی مقاومت بالاتری به آفات و بیماریها دارند.
هزینه تولید در مزارع زیستی به دلیل استفاده کمتر از نهادههای خارجی، کمتر از مزارع رایج است. خرید کودهای مصنوعی و آفت کش در این نظام وجود ندارد هزینه علوفه خریداری شده، دامپزشکی و تعویض دام نیز کمتر است. علاوه بر این کشاورزان زیستی هزینه کمتری را برای استهلاک سرمایهگذاریهای مربوط به نهادههایی نظیر ابزارهای ماشین و تجهیزات پرداخت میکنند. رویهمرفته هزینه نهادهها در مزارع زیستی کمتر است. چالش اصلی کشاورزان زیستی کنترل علفهای هرز است. علفهای هرز عامل محدود کننده تولید در مزارع زیستی هستند و کشاورزان زیستی نسبت به دیگر عملیات مدیریّتی، زمان و هزینه بیشتری را صرف کنترل علفهای هرز میکنند. در کشاورزی زیستی، روشهای مکانیکی و دیگر روشهای مدیریّتی جایگزین علف کشها شدهاست. خاک ورزی برای کنترل علفهای هرز پس از سبز شدن گیاه، به شکل سطحی و غیر عمیق انجام میشود تا خاک فشرده نگردد. برخی عقیده دارند که علفهای هرز سبب افزایش نیاز به شخم و هزینههای آن میگردد. در عمل، این تصور صحیح نیست. کشاورزان زیستی با بهبود ساختمان خاک و اعمال مدیریّت مناسب دریافتهاند که نسبت به نظامهای رایج، به خاک ورزی کمتری نیاز است. درآمد خالص مزرعه به نظر میرسد درآمد خالص مزارع زیستی کمی بیشتر از مزارع رایج باشد. به طورکلی مخارج کمتر بوده و درآمد بیشتر است (به دلیل وجود یارانه ما به التفاوت قیمت محصولات زیستی نسبت به محصولات رایج).
این ما به التفاوت بسته به محصول وزمان متفاوت است. صنعت زیستی به سرعت در حال تغییر است که این امر منجر به عدم ثبات قیمتها میگردد. به عنوان مثال ما به التفاوت بالا برای یک محصول میتواند برخی کشاورزان رابه سمت تولید و پرورش آن محصول هدایت کند. دراین حالت بازار اشباع شده و قیمت کاهش پیدا میکند. برخی معتقدند که با گذشت زمان، ما به التفاوتها به ثبات میرسد. در یکی از مطالعات نشان داده شد که کشت گندم دوروم، گندم نرم زمستانه و یونجه در مزارع زیستی، حتی بدون پرداخت ما به التفاوت، سود بیشتری فراهم میکنند. در شرایط پرداخت ما به التفاوت گندم دوروم، کتان، گندم سیاه، چاودار پاییزه ویونجه، درآمد زاترین محصولات با یکدیگر یک تناوب پایدار زیستمحیطی واقتصادی تشکیل میدهند. در مقایسه محصولات مزارع زیستی و رایج در (کانادا)، کشت لوبیا و ذرت برای کشاورزان زیستی، حتی بدون پرداخت ما به التفاوت، سود بیشتری داشت. غلات پاییزه در مزارع زیستی در مقایسه با مزارع رایج، سود کمتری داشت. سود ناخالص در تمام محصولات در مزارع زیستی بیشتر بود. در گاوداریهای انتاریو، درآمد خالص نظامهای زیستی، ۵۲٪ بیشتر از نظامهای رایج بود (شولوبی ۱ و همکاران، ۱۹۹۹). قیمت بالای محصولات زیستی با کاربرد محصولات کم ارزش تر در تناوب، خنثی میشود. کودهای سبز محصولات مرتعی که به نظر میرسد توانایی بهبود خاک را دارند، بازده اقتصادی بالایی ندارند. کشت مخلوط روشی است که محصولات کم ارزش را در تناوب جای میدهد، ضمن اینکه محصولات باارزش نیز در مزرعه پرورش داده میشود. تناوب زراعی باعث کاهش مخاطرات نیز میشود. با کشت چند محصول به طور همزمان، درآمد مزرعه در مقابل نوسانات قیمت بازار یا کاهش عملکرد بیمه خواهد شد. به نظر میرسد صنعت زیستی، نه تنها در کانادا به سادگی نمیتواند در حد کفایت، گسترش یابد تااز نظر تقاضا برای آیندهای روشن راضی کننده باشد؛ بنابراین باید تعداد بیشتری کشاورزان، عرضهکننده گان نهادهها و صنایع تبدیل مواد غذایی را در جهت کشاورزی زیستی تشویق کنیم.
تقاضا برای مواد غذایی زیستی، نه تنها در کانادا، بلکه در آمریکای شمالی، ژاپن و اروپا به سرعت رو به افزایش است. این رشد فزاینده باعث نوسان قیمت در بازار شدهاست. به عنوان مثال، در برخی بازارها، تقاضاهای بسیار ویژهای در زمینه کیفیت محصول وجود دارد که سال به سال تغییر میکنند. صنعت زیستی هنوز در حال گسترش است و زیر ساختهای نظامهای حمل و نقل، عمده فروشی و توزیع در مراحل اولیّه شکل گیری است. برخی کشاورزان کنترل بازار را در اختیار دارند. بعضی از آنها اتحادیههای بزرگ و برخی تعاونیهای کوچک را تشکیل دادند که امکانات فرآوری و عملآوری را دارند. کشاورزان اگر بخواهند از ما به التفاوت قیمت برای محصولاتشان استفاده کنند، باید محصولی با کیفیت بالا تولید نمایند که این امر مستلزم اقدامات زیادی است. زمانی که محصولات بر اساس قرار دادهای منعقد شده با کارخانجات محصولات زیستی تولید میشوند، لازم است که کشاورزان تضمین نمایند که نوع واریته و کیفیت محصول مطابق نیازهای خریداران خواهد بود. بیشتر کشاورزان درخواهند یافت که بخشی از محصولاتشان مطابق نیازهای خریداران یا استاندارها نبوده و در بازار محصولات رایج، فروخته خواهد شد یا اینکه برای تغذیه دام مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
استانداردهای در کشاورزی زیستی شامل اصول و قواعد، پیشنهادها و ضرورتهایی هستند که باید در کلیه مراحل تولید فرآوری و انتقال محصول به مصرفکننده رعایت شوند؛ و کشاورزان باید همواره آماده بازرسی مزرعه باشند.
کشاورزی زیستی سیستمی است که در صورتیکه از طرف مردم و دولت و نهادهای غیردولتی به آن توجه شود میتواند منجر به حفاظت و حاصلخیزی خاک در بلند مدت سلامت و تولید بالای محصولات گیاهی و دامی، بالابردن کیفیت و اهمیت غذایی، اثرات مثبت اجتماعی، بازار مناسب و صرفه اقتصادی گردد. خوشبختانه در سالهای اخیر اقداماتی اساسی از طرف بخش خصوصی در ایران انجام گرفته است.